از مهمترین مسائل اعتقادی، بحث توحید و اثبات وجود خداوند متعال است که همواره علمای اسلامی سعی نمودهاند آن را به بهترین وجه و با مستدلترین براهین اثبات نمایند. در این مقاله میکوشیم به بررسی این موضوع بپردازیم.
خداوند، برهان، اثبات!
کلیه براهین خداشناسی را به سه قسم تقسیم کردهاند:
اول، در دستهای از براهین، راه رهرو و هدف از یکدیگر تفکیک میشوند. در واقع باید دانست که در هر حرکت فکری و سیر عقلانی سه چیز یعنی سالک، مسلک و مقصد (یا رهرو و راه و هدف) مطرح است. برخی از براهین خداشناسی که این سه موضوع از یکدیگر جدا میشوند عبارتند از برهان حرکت، برهان نظم و برهان حدوث.
برهان نظم برهانی طبیعی و یا فلسفی است زیرا اگر مراد از حرکت، حرکت جوهری باشد برهان فلسفی است و اگر حرکت در اعراض باشد، برهان طبیعی است. برهان نظم برهانی علمی است و برهان حدوث برهانی کلامی به شمار میرود. سالک نیز کسی است که اقامه برهان میکند و مسلک و یا راه، خود برهان و مقصد اثبات خداوند متعال است. بنابراین هر سه امر به حسب خارج از یکدیگر تفکیک میشوند. به طور کلی تمامی براهینی که در آنها برای اثبات وجود خدا از آیات آفاقی استفاده میشوند این چنینند.
اگر پیشرفت در برهان صدیقین را کاستن از مقدمات فلسفی بلکه حذف آنها بینگاریم، باید اعتراف کنیم که علامه طباطبائی (ره) بر اوج قله بلند برهان صدیقین گام نهاده و فاتح این قلّه است
براهین دسته دوم:
در دستهای دیگر از براهین خداشناسی سالک و مسلک یکی و مقصد تفکیک میشود. همه براهینی که در آنها برای اثبات خداوند از آیات انفسی استفاده میشود در این گروه جای دارند. در واقع انسان و نفس او و مراتب و قوای آن دارای شگفتیهای و عجایبی هستند که برای اثبات خداوند از آنها استفاده میشود. طبعاً براهینی که در آنها سالک و مسلک یکی و مقصد جدا باشد بر براهینی که در آنها هر سه از هم جدایند ترجیح دارد و اگر سالک بتواند خویشتن خویش را مسلک و روش قرار دهد بهتر از این است که پای عبور بر خویشتن خویش نهد و به سراغ غیر خویش برود.
راه صدیقین در خداشناسی!
بر خلاف آنچه در دو قسم اول و دوم گفتیم در قسم سوم مسلک و مقصد یکی است. در این باره ملاصدرا از عرفا و فلاسفه بزرگ اسلامی میگوید: «راه صدیقین همان است که از خدا متوسل به خدا میشوند و بر او استدلال میکنند و به وجود او بر وجود سایر اشیاء شاهد میآورند نه به وجود اشیاء بر او.» همچنین میگوید: طریقه صدیقین بر طریقه نفس و سایر طرق بدین جهت برتری دارد که سالک (راه حق) و مسلک (یعنی راه) و مسلوک منه (یعنی مبدأ سیر و سلوک) و سلوک الیه (یعنی هدف و نهایت و غایت سیر) همگی یکی است.
زیرا سالک وجود است و مسلک نیز درجات و مراتب وجود و مسلوک منه مرتبهای از مراتب وجود یا وجود مطلق و حقیقت وجود و مسلوک الیه مرتبه نهایی و مرتبه عالی وجود است. آیه شریفه « شهد الله أنه لا اله الا هو، (آل عمران/ 18) نیز ناظر به طریقه صدیقین است.»
برهان صدیقین از ابتدا تا انتها!

همان طور که گفته شد یکی از بهترین و مهمترین براهین در اثبات خداوند متعال براهینی است که "برهان صدیقین" نامیده میشود. این برهان نخستین بار توسط ابن سینا در کتاب اشارات وی طرح شده است و عنوان صدیقین را نیز خود بوعلی بر آن نهاده است. پس از او تقریرات بسیاری درباره این برهان توسط حکمای اسلامی ارائه گردیده است به طوری که مرحوم مدرس آشتیانی از اندیشمندان بزرگ شیعی نوزده تقریر را در باره این برهان جمع آوری نموده است که تا زمان او بر این برهان وجود داشته است. در واقع هر کسی در حدّ توان خود سعی کرده است که بر قله بلند برهان صدیقین گام نهد. آن که بالاتر رفته از تعداد مقدمات و مبانی کاسته و مسئله را به گونهای مطرح کرده که متعلّم را به تعداد کمتری از مسائل فلسفی نیازمند کند. اگر پیشرفت در برهان صدیقین را کاستن از مقدمات فلسفی بلکه حذف آنها قرار دهیم باید اعتراف کنیم که علامه طباطبائی (ره) بر اوج قله بلند برهان صدیقین گام نهاده و فاتح این قلّه است.
علامه طباطبائی در اوج قله صدیقین!
علامه (ره) میفرمایند: «واقعیت هستی که در ثبوت آن هیچ شکی نداریم هرگز نفی نمیپذیرد و نابودی بر نمیدارد. به عبارت دیگر واقعیت هستی بی هیچ قید و شرطی واقعیت هستی است و با هیچ قید و شرطی لا واقعیت نمیشود و چون جهان گذران و هر جزء از اجزاء جهان نفی را میپذیرد پس عین همان واقعیت نفی ناپذیر نیست بلکه با آن واقعیت، واقعیت دارد و بی آن از هستی بهرهای نداشته و منتفی است... و به عبارت دیگر، او خودش عین واقعیت است و جهان و اجزای آن با او واقعیت دار و بی او هیچ و پوچند.»
در این برهان که نیازی به هیچ یک از مبانی فلسفی وجود ندارد امتیازات بسیاری وجود دارد که عبارتند از:
1- اثبات خداوند مترتّب بر هیچ یک از مسائل فلسفی نیست بلکه خود اولین مسئله فلسفی است.
2- واقعیت صرف که پذیرای عدم واقعیت نیست همان خداوند متعال است که منحصر به فرد و یگانه است.
3- طبق این بیان اصول وجود بدیهی است نه نظری.
4- بیان علامه طباطبائی (ره) با ظواهر کتاب و سنّت سازگارتر است.
5- واقعیت صرف معلم از نظر ذات و هم از نظر صفات کمالی پذیرای نقصان و فقدان نیست.
6- در این بیان، واقعیت صرف هم طریق و هم مقصد است.
نتیجه:
برهان صدیقین با تقریری که علامه طباطبایی (ره) ارائه فرمودند را میتوان به تعبیر اهل فسلفه، «برهانِ اَسَدّ و اَخْصَر» یعنی "محکمترین و کوتاهترین برهان" در اثبات وجود خداوند نامید.
ن.رادفر
بخش اعتقادات تبیانمنابع:
1- الاشارات و التینهات- ابن سینا- نمط چهارم
2- اصول فلسفه و روش رئالیسم- علامه طباطبائی(ره)- مقاله چهاردهم
3- شرح حکمت متعالیه- آیت الله جوادی آملی- ج ششم
4- براهین اثبات خدا- آیت الله جوادی آملی
5- مقالات فلسفی- شهید مطهری
6- شرح و پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم- شهید مطهری
7- هستی و علل آن- دکتر احمد بهشتی- ج اول از مجموعه شرح اشارات ابن سینا.
8- اسرار آیات- صدر المتألمین ملاصدرای شیرازی