لا حول و لا قوة الا بالله/ ما شاء الله و لا قوة الا به

اگر تیغ عالم بجنبد ز جای
|
نبرّد رگی تا نخواهد خدای
(فردوسی) |
اعتقاد به توحید افعالی بیانگر این عقیده است که جهان هستی تنها یک فاعل حقیقی دارد. بنابر توحید افعالى جهان و هر چه در آن است [از جمله افعال انسانی و ...] فعل خدا و ناشى از اراده اوست. خداوند نه در ذات شریک دارد و نه در فاعلیت (در مقام تاثیر و علیّت). اعتقاد به هر قدرتی غیر از قدرت خداوند مستلزم اعتقاد به شریک بودن آن موجود با خدا در استقلال و در فاعلیت است و استقلال در فاعلیت، مستلزم استقلال در ذات است و با توحید ذاتى منافى است، و به طریق اولی با توحید افعالى ناهمساز است.
«الحمد للهالذى لم یتخذ صاحبه و لا ولدا و لم یکن له شریک فى الملک و لم یکن له ولى من الذل و کبره تکبیراً»
سپاس ذات خدا را، آن که همسر و فرزند نگرفت و براى او شریکى در مدیریت جهان و همچنین کمکى از روى ناتوانى براى اداره عالم نیست. او را بزرگ و برتر بدان، بزرگ و برتر دانستنى که لایق ذات پاک او باشد. (مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای افتتاح)
در جهان هستى، بیش از یک خالق اصیل و مستقل نداریم و خالقیت علل دیگر در طول خالقیت او است و به اذن و فرمان او صورت مىگیرد. مخلوقات نه تنها در اصل وجود و پیدایششان نیازمند به خدا هستند بلکه همه شئون وجودى آنها (حیات و مرگ، رزق و روزی، رشد و کمال، هدایت و شقاوت و ....) وابسته به خداى متعال است و او به هر نحوى که بخواهد در آنها تصرف کرده و امورشان را تدبیر مىنماید. قرآن مجید در آیات زیادى این معنى را بیان کرده است:
«آسمانها را بدون ستونهایى که بینید آفرید و در زمین لنگرها افکند تا تعادل شما را بر هم نزند; و انواع جانوران رابر روى زمین پراکنده ساخت. و ما از آسمان آب فرستادیم و با آن، انواع جفتهاى پرارج را در زمین رویاندیم. این آفرینش خداست، حالا به من نشان دهید دیگران چه آفریدهاند، ولى ستمگران آشکارا در گمراهىاند» (لقمان:11-10)
«بگو راستى به من نشان دهید این شریکهایى که شما به جاى خدا به نیایش آنها مىپردازید، چیزى از من را آفریده یا در (آفرینش) آسمانها شرکتى داشتهاند، یا به اینان کتابى دادهایم و آنها در (مذهب شرک) بر دلیلى روشنگر از آن کتاب تکیه دارند، نه، راستش اینکه ستمگران فقط یکدیگر را با وعدههاى فریبنده گول مىزنند. خدا آسمانها و زمین را از سقوط نگه مىدارد و اگر سقوط کنند دیگر کسى نیست که آنها را نگهدارد، او همواره بردبار و آمرزشگر بوده است.» (فاطر: 41-40)
بگو: خداوندگار آسمانها و زمین کیست؟ بگو: بنابراین آیا براى خود غیر از او صاحب اختیارانى برگرفتهاید که حتى سود و زیان خودشان هم به دستشان نیست؟ بگو آیا نابینا و بینا، یا تاریکى و روشنایى برابرند، یا کسانى را شریک خدا قرار دادهاند که آفرینشى چون آفرینش او دارند و در نتیجه در کار آفرینش، مطلب بر آنها مشتبه شده است؟ بگو خدا آفریدگار همه چیز است و اوست یکتاى چیره» (رعد: 16)
حاصل آنکه: ربوبیت مطلقه الهى بین معنى است که مخلوقات در همه شئون وجودى، وابسته به خداى متعال هستند و وابستگی هایى که به یکدیگر دارند سر انجام، به وابستگى همه آنها به آفریننده، منتهى مىشود و اوست که بعضى از آفریدگان را بوسیله بعضى دیگر اداره مىکند و روزى خواران را بوسیله روزی هایى که مىآفرینند روزى مىدهد، و موجودات ذى شعور را با وسایل درونى (مانند عقل و سایر قواى ادراکى) و با وسایل بیرونى (مانند پیامبران و کتب آسمانى) هدایت مىکند و براى مکلفین، احکام و قوانینى وضع، و وظایف و تکالیفى تعیین مىکند. (مصباح یزدی، آموزش عقاید، ص 83)
در حدیثی از امام رضا (علیه السلام) می خوانیم:
«خدای تعالی می فرماید: ای پسر آدم به خواست من است که تو هر چه برای خود خواهی، توانی خواست و به نیروی من است که واجبات مرا انجام می دهی و به نعمت من است که بر نافرمانیم، توانا می شوی، من تو را شنوا، بینا، توانا ساختم. هر نیکی که به تو رسد از جانب خداست و هر بدی که به تو رسد از خود تو است و این برای آن است که من به کارهای نیگ تو، از خودت سزاوارترم و تو به کارهای زشتت از من سزاوارتری و علت این آن است که من از آنچه می کنم بازخواست نشوم ولی مردم بازخواست شوند» (اصول کافی، ج1، باب المشیة و الارادة، حدیث 6)

آنچنانچه از این حدیث به روشنی بر می آید، همه امور جهان در اختیار خدا بوده و هیچ موثّری غیر از خداوند در عالم وجود ندارد. اما اگر هر فعل و حرکت و هر اثری که در جهان هستی است همه از اراده و مشیت خدا سرچشمه می گیرد (خداوند آفریننده همه چیز، و حافظ و ناظر بر همه اشیاست) (زمر: 62) به این معنا نیست که ما در اعمال خود مجبوریم؟ و اگر انسان ها در اعمالشان مجبور باشند نه بعثت انبیاء و نازل شدن کتب آسمانی مفهوم داشت، و نه تکالیف دینی و تعلیم و تربیت، همچنین پاداش و کیفر الهی نیز نامفهوم و خالی از محتوا می شد. تنها با آزادی اراده و پیمودن راه اطاعت خدا با اختیار، انسان ها مستحق پاداش و کیفر می شوند و اعمال جبری به دلیل آنکه خارج از اختیار انسان صورت می پذیرند، لذت نه می توان برای آنها کسی را مجازات کرد و نه می توان کسی را برای انجام آنها مستحق پاداش دانست.
به دلیل اهمیت این سوال (همسازی میان اراده انسان و اراده الهی و نسبت آن با توحید افعالی) در نوشته هایی جداگانه این مسئله را پیگیری کرده و در کنار اقوال اشاعره و معتزله به عقیده شیعه در این زمینه خواهیم پرداخت، ولی برای اینکه ذهن خواننده محترم در اثر این اشکال مشوش نشود، بطور خلاصه می گوییم؛ بنابر اعتقادات شیعه و آنچه از روایات و آیات قرآن کریم بدست می آید اختیار انسان با اعتقاد به توحید افعالی نقض نمی شود. خداوند در قرآن کریم همانگونه که می فرماید: «و ما تشاؤون الّا أن یشاء الله ربّ العالمین» «نمی توانید چیزی را اراده کنید مگر اینکه پروردگار جهانیان آن را بخواهد.» (تکویر: 29؛ انسان: 30)
در مقابل، به این نکته نیز اشاره می کند که: «و ان لیس للانسان الا ما سعی»، «و برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست.» (سوره نجم، آیه 39)
بنابراین آیه قرآن و آیات و روایات فراوان دیگر، انسان دارای آزادی اراده است، ولی چون آزادی اراده و قدرت بر انجام کارها را خداوند به ما داده است، اعمال ما مستند به اوست بی آنکه از مسؤولیت ما در برابر کارهایمان بکاهد. او اراده کرده است که ما اعمال خود را با آزادی انجام دهیم. بنابراین اراده انسان در طول اراده خداوند قرار دارد و نه در عرض آن. این همان چیزی است که در لسان ائمه معصومین علیهم السلام با عنوان «امر بین امرین» از آن یاد شده است: «لا جبر و لا تفویض و لکن امر بین امرین.» (اصول کافی، جلد اول، صفحه 160 (باب الجبر و القدر و الامر بین الامرین)).
در دیدگاه فلاسفه اسلامی نیز همین مسئله به طور مستدل بیان شده است. همانطور که در نوشته های پیشین اثبات کردیم جهان از مجموعه علل و معالیل تشکیل شده است. آنچه که اکنون در پی بیان آنیم این است که اولاً همه علت ها به علة العلل (علت غیر معلول: خدا) می رسد و ثانیاً این به معنای نفی علل دیگر نیست چرا که همه علل در یک سلسله طولی، علیت خود را از یک جا دریافت می کنند:
تبیین ملاصدرا در این مورد چنین است:
«معلول وجودی است رابط، که در غیر خودش موجود می باشد و فی نفسه دارای حکمی نیست؛ زیرا استقلال و نفسیتی ندارد، و ناگزیر علت باید مستقل باشد تا معلول متقوم به او باشد. بنابراین علت تامه و علت فاعلی برای تمام اشیاء غیر از وجود باریتعالی نیست» (ملاصدرا، الاسفارالاربعه، ج1، صص 330-329)
هر چند مسئله توحید افعالی و اعتقاد به اختیار از مسائل دشوار فلسفه و کلام اسلامی است ولی در نوشته های آینده خواهیم گفت که آیات، روایات، ادله عقلی زیادی وجود دارد که تلاش کرده اند میان آن دو جمع کنند و اعتقاد مذهب شیعه بر همین اساس ـ جمع میان اراده الهی و اراده انسانی ـ بنا شده است.
علیزاده - گروه دین و اندیشه تبیان
منابع:
1. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، انتشارات پیام آزادی، 1387
2. مصباح یزدی، آموزش عقاید، انتشارات امیرکبیر، 1388
3. اصول کافی، محمدبن یعقوب کلینی، ترجمه سیدمهدی آیت اللهی، انتشارات جهان آرا، 1387
4. الحکمة المتعالیه فی الاسفار الاربعة، محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، بنیاد حکمت صدرا، 1383
برای مطالعه بیشتر:
1. شهید مطهری، مرتضی، مجموعه آثار،ج32. محمدرضایی، محمد، الهیات فلسفی، قم، بوستان کتاب، 1383
3. عبدالله جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا (قم، اسراء، 1375)
4. جعفر سبحانی، مدخل مسائل جدید در علم کلام (قم، موسسه امام صادق(ع))
5. آموزش فلسفه، محمد تقی مصباح یزدی، تهران، انتشارات امیرکبیر